ㄒ卄乇 ㄥ卂丂ㄒ ㄥㄖᐯ乇 [ part⁴]
ولی ازینکه اومدم خوشحال بودم چون معلوم نبود دختره میخواست چی به کوک بگه و مخشو بزنه
سفارشمونو دادیم و بعد خوردن غذا خدافظی کردیم
ته:کوک میخوای میخوای من برسونمت
کوک:عا نیازی نیس زنگ میزنم رانندم بیاد
ته:خب من ماشین دارم میرسونمت
کوک:خب اه اوکی
ادرس خونشونو داد منم رفتم سمت ادرسی ک گفت...
داشتم میرفتم سمت ادرس خونه کوک ک یه ماشین از پشت محکم کوبید به ماشینم
منو کوک از ماشین پیاده شدیم
رفتم سمت ماشین پشتی تا اومدم به شیشه ماشین بکوبم ک بیاد بیرون گازشو گرفت و فرار کرد
کوک:هیییی
ته:وایسا ببینمممم
ته:عجب عوضی بود فرار کرد
کوک:حالا میخوای چیکار کنی ببین ماشین راه میره
رفتم سوار شدم فهمیدم لاستیک افتاده تو یه چاله کوچیک و پنچر شده
پیاده شدم
ته:پنچره
کوک:خب زاپاس نداری؟
ته:ن هفته پیش ی نفر پنچر کرده بود منم دادمش به اون ندارم الان
کوک:خب میخوای من رنگ میزنم رانندم بیاد توام برسونه و ماشینه تورو لاستیکشو عوض کنه
ته:باش
کوک زنگ زد
کوک:جواب نمیده شارژ گوشیمم خیلی کم ۲ درصده
ته:خب من خونم تا اینجا ۵ دقیقم کمتر راهه بیا بریم پیاده حالا ی کاریش میکنیم زنگ میرنم ماشینمو جرثقیل بیارن
کوک:اها خب باش
بعد چن دقیقه رسیدیم درو باز کردم و رفتیم داخل گوشیم برداشتم زنگ زدم جرثقیل ماشینمو بیاره
کوک:تنها زندگی میکنی؟
ته:اره خوانوادم کانادا زندگی میکنن و هروقتم میان میرن تو یکی دیگه از خونه هامون اینجا من فقط زندگی میکنم
کوک:اها
ساعت تقریبا ۱۰ شب بود تا کارای ماشینو کردم خیلی طول کشید و زمان زود گذشت
ته:میخوای شبو اینجا بمون فردا باهم میریم دانشگاه
کوک:اما..خب..نمیدونم
ته:اما نداره الان شبه دیگه فردام کلاسامون یکیه با اون یکی ماشینم میریم
کوک:عام باش
یه دست لباس راحتی بش دادم عوض کن
شرط پارت بعد
لایک:+30
کامنت:+10
خدایی میخونید کامنتم بذارید
سفارشمونو دادیم و بعد خوردن غذا خدافظی کردیم
ته:کوک میخوای میخوای من برسونمت
کوک:عا نیازی نیس زنگ میزنم رانندم بیاد
ته:خب من ماشین دارم میرسونمت
کوک:خب اه اوکی
ادرس خونشونو داد منم رفتم سمت ادرسی ک گفت...
داشتم میرفتم سمت ادرس خونه کوک ک یه ماشین از پشت محکم کوبید به ماشینم
منو کوک از ماشین پیاده شدیم
رفتم سمت ماشین پشتی تا اومدم به شیشه ماشین بکوبم ک بیاد بیرون گازشو گرفت و فرار کرد
کوک:هیییی
ته:وایسا ببینمممم
ته:عجب عوضی بود فرار کرد
کوک:حالا میخوای چیکار کنی ببین ماشین راه میره
رفتم سوار شدم فهمیدم لاستیک افتاده تو یه چاله کوچیک و پنچر شده
پیاده شدم
ته:پنچره
کوک:خب زاپاس نداری؟
ته:ن هفته پیش ی نفر پنچر کرده بود منم دادمش به اون ندارم الان
کوک:خب میخوای من رنگ میزنم رانندم بیاد توام برسونه و ماشینه تورو لاستیکشو عوض کنه
ته:باش
کوک زنگ زد
کوک:جواب نمیده شارژ گوشیمم خیلی کم ۲ درصده
ته:خب من خونم تا اینجا ۵ دقیقم کمتر راهه بیا بریم پیاده حالا ی کاریش میکنیم زنگ میرنم ماشینمو جرثقیل بیارن
کوک:اها خب باش
بعد چن دقیقه رسیدیم درو باز کردم و رفتیم داخل گوشیم برداشتم زنگ زدم جرثقیل ماشینمو بیاره
کوک:تنها زندگی میکنی؟
ته:اره خوانوادم کانادا زندگی میکنن و هروقتم میان میرن تو یکی دیگه از خونه هامون اینجا من فقط زندگی میکنم
کوک:اها
ساعت تقریبا ۱۰ شب بود تا کارای ماشینو کردم خیلی طول کشید و زمان زود گذشت
ته:میخوای شبو اینجا بمون فردا باهم میریم دانشگاه
کوک:اما..خب..نمیدونم
ته:اما نداره الان شبه دیگه فردام کلاسامون یکیه با اون یکی ماشینم میریم
کوک:عام باش
یه دست لباس راحتی بش دادم عوض کن
شرط پارت بعد
لایک:+30
کامنت:+10
خدایی میخونید کامنتم بذارید
۲۶.۲k
۰۴ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.